آه، باران...

ساخت وبلاگ

آه، باران...

ریشه در اعماق اقیانوس دارد، شاید

این گیسو پریشان کرده،

بید وحشی باران

یا نه دریایی است گویی واژگونه،

برفراز شهر،

شهرسوگواران

هرزمانی که فرو می بارد از حدبیش

ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر، با

تشویش،

رنگ این شبهای وحشت را تواند شست آیا

 از دل یاران!

چشم ها و چشمه ها خشکند

روشنی ها محو در تاریکی دل تنگ

همچنان که نام ها درننگ

هرچه پیرامون ما رنگ تباهی شد

آه، باران

ای امید جان بیداران!

برپلیدی ها، که ما عمری است در گرداب آن

آیا چیره خواهی


فریدون مشیری

عهد صحبت...
ما را در سایت عهد صحبت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5dastaztalabnadaram1 بازدید : 44 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 19:07